تولید محتوا اساس کار یک روابط عمومی است. به عبارت دیگر، روابط عمومی ها کاری مهمتر و اساسی تر از تولید محتوا ندارند. اما باید دید که مقصود از تولید محتوا چیست و دارای چه ابعادی است.
محتوا، تنها یک متن نوشتاری یا مجموعه ای از تصاویر و فیلم ها و تبلیغات گوناگون نیست.اینها همه بخشی از محتوا هستند اما لازم است که نگاهی عمیقتر به محتوا برای روابط عمومی داشته باشیم.
محتوای روابط عمومی را می توان در پنج حوزه مهم مطرح کرد:
حوزه های محتوا برای روابط عمومی
محتوای مدیریتی- تصمیم گیری
مدیریت امروز یک دانش است. تصمیم گیری نیز نوعی از دانش مبتنی بر مطالعه گذشته، حال و آینده است که همچنین می تواند نوعی از آینده پژوهی و آینده نگری باشد.
محتوای مدیریتی یک متن وسیعی است که از راس سازمان تا آخرین سطوح فردی آن جریان دارد و هر سطح از آن نیازمند نوعی از تصمیم گیری است.
بنابراین، محتوای مدیریتی- تصمیم گیری، یک محتوای مهم برای موفقیت یک سازمان است و نیازمند مدیریت و سازماندهی است.
محتوای فرهنگی – ارتباطی
محتوای فرهنگی – ارتباطی از شاخصترین و تاثیرگذارترین محتواها است.
در حقیقت هویت سازمانی در گرو این محتوا است. اصالت سازمانی را تشکیل می دهد و ساختار آن را تعدیل می کند.
تفکر فرهنگی و روش ارتباطی یک محتوای تمام عیار است که باید یک سازمان در همه ساختارهای خود و تولیدات دیگر مد نظر قرار دهد.
با این محتوای فرهنگی و ارتباطی است که سازمان می تواند جایگاه خود را در جامعه تعریف کند و ماندگار سازد.
محتوای فکری- علمی
این محتوا یکی از محتواهای مهمی است که روابط عمومی ها باید در مورد آن نه تنها حساس باشند بلکه در بالندگی و توسعه آن مشارکت جدی داشته باشند.
مهمترین محتوای یک سازمان شیوه تفکر و روش علمی حاکم بر آن است. این محتوا، خود یک رویکرد دانش محور است که نیازمند سطح مناسبی از مدیریت دانش است.
محتوای نوشتاری، شنیداری و دیداری
این سه مفهوم محتوایی، نزدیکترین مفاهیمی هستند که با مدیریت محتوا در ذهن تجلی پیدا می کنند.
این محتواها هم اکنون بیشترین تولیدات روابط عمومی ها را تشکیل می دهند.
امروزه این محتوا، محتوای اساسی در اقدامات روابط عمومی ها در نظر گرفته یا حداقل چنین تصور می شود.
محتوای اخلاقی – معنوی
این محتوا شالوده اساسی یک سازمان را تشکیل می دهد. بدون این محتوای اخلاقی و معنوی، همه محتواهای دیگر خالی از سودمندی کافی خواهند بود.این سودمندی، یک سودمندی دوسویه است.
از سویی سازمان را در یک وضعیت «خودتنظیمی» دائمی قرار می دهد و از سوی دیگر رابطه جامعه با سازمان را مورد تجدید نظر دائمی قرار می دهد.
اخلاق و معنویت، روح یک سازمان را تشکیل می دهد که باید در همه افراد، محتواها، تصمیم گیری ها و اهداف حضور تام داشته باشد.